به نام او که مرا آفرید و در تمام این لحظه های عمر به سوی راه پر پیچ و خم سرنوشت هدایت کرد... می روم..می روم...به سوی آشنایی که می دانم مرا همراه بادها به سوی تنهایی درونم خواهد برد... می روم به سوی زندگی ... به سوی فراموشی....به سوی توانستن... همیشه می گویم آخر این داستان چه خواهد شد...نمی دانم اما که آخر همه ی این داستان ها کلمه ای است به اسم پایان..آری پایان....
و تو تا پایان ها مثل پرواز در اندیشه من می مانی....
شما را به همسفری فریاد سبز دعوت می کنم