باز هم گریز
باز هم گریز
نیمه باید ماند یا کامل شد
نمی دانم
نمی دانم این چه رسمی است
که نیمه باید کامل شود
و تنها
وتنها از پی یک سکوت
می شود به قاب آیینه رفت
دلم گرفته امشب از این سکوت رنگارنگ
دلم گرفته از این تپش نامفهوم
دلم به سان قصه خنده آور تردید
به آه می رسد و تمام خواهد شد
دلم نمی داند این ترانه کیست
و این سکوت برانگیزنده زچیست
و من پر از قصه های بی پروا
دلم برای ترانه ها تنگ است
نمی دانم امشب از کجا باید
برای گمشده ها قاب قصه خرید
نمی دانم امشب از کجا باید
به انتهای تکامل یک آشنا رسید....
مثل همیشه قشنگ بود
سلام عادله جون
چطوری؟
تو این دوره و زمونه گاهی نصفخ موندن کم ضرر تر از کامل شدنه!
(چشمک)مواظب خودت باش.