دلم گرفته اززندگی… از زنده بودن…زنده ماندن و انتظار بیهوده برای مرگ….نمی دانم این چه رسمی است…رسم فراموشی…. دلم گرفته خدای من.. این بار دلم از خودت گرفته… از جنگ زندگی خسته ام… از همه چیز… از بودن..ماندن… حتی نفس کشیدن… رهایم کن…رها
عادله
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1387 ساعت 09:28 ب.ظ
آخ گفتی ! منم خسته ام
خیلی خسته
از همه چیز زندگی ....
سلام
منم دوست دارم هر چه زود تر از این دنیا با این همه نامردیاش برم.
اینجا جای ما نیست.
لعنت به این زندگی که همون آخرش مرگه.
به امید رهایی.